[vc_single_image image=”1020″ img_size=”full” style=”vc_box_shadow_border” css_animation=”slideInUp” css=”.vc_custom_1559548263191{border-top-width: 2px !important;border-right-width: 2px !important;border-bottom-width: 2px !important;border-left-width: 2px !important;border-left-color: #ffffff !important;border-left-style: solid !important;border-right-color: #ffffff !important;border-right-style: solid !important;border-top-color: #ffffff !important;border-top-style: solid !important;border-bottom-color: #ffffff !important;border-bottom-style: solid !important;border-radius: 15px !important;}”]
[vc_single_image image=”1022″ img_size=”full” style=”vc_box_shadow_border” css_animation=”slideInUp” css=”.vc_custom_1559548299434{border-top-width: 2px !important;border-right-width: 2px !important;border-bottom-width: 2px !important;border-left-width: 2px !important;border-left-color: #ffffff !important;border-left-style: solid !important;border-right-color: #ffffff !important;border-right-style: solid !important;border-top-color: #ffffff !important;border-top-style: solid !important;border-bottom-color: #ffffff !important;border-bottom-style: solid !important;border-radius: 15px !important;}”]
[vc_single_image image=”1019″ img_size=”full” style=”vc_box_shadow_border” css_animation=”slideInUp” css=”.vc_custom_1559548282990{border-top-width: 2px !important;border-right-width: 2px !important;border-bottom-width: 2px !important;border-left-width: 2px !important;border-left-color: #ffffff !important;border-left-style: solid !important;border-right-color: #ffffff !important;border-right-style: solid !important;border-top-color: #ffffff !important;border-top-style: solid !important;border-bottom-color: #ffffff !important;border-bottom-style: solid !important;border-radius: 15px !important;}”]

تربیت کودکان از بدو تولد تحت تاثیر روابط نزدیک والد -کودک است. کودک بیش از هر کس از پدر ، مادر و معلمان خود تاثیر می گیرد و نیمی از دنیای کودکی در آرزوی تبدیل شدن به پدر، مادر یا معلم خود سپری می شود. از نظر کودک، کامل ترین و قدرتمندترین افراد، والدین و معلم های او هستند.

کودکان دنیای خود را با گروه همسالان، محیط، امکانات و فضای زندگی، اطرافیان (بخصوص والدین)، معلم ها، اسباب بازی و بازی ها می سازند که در این میان بازی بهترین روشی است که کودک به واسطه آن می تواند خودش و دنیای پیرامونش را بیازماید زیرا در بازی کردن، کودک از هر پنج حس خود به بهترین شکل استفاده می کند.

پژوهش ها نشان می دهند کودکی که از سه سالگی با پدر و مادر خود به بازی کردن درست و هدفمند بپردازد در 7سالگی از لحاظ ذهنی، درسی، برخورد اجتماعی و گروهی از سایر همکلاسی های خود بالاتر بوده و بازی به او کمک می کند تا رشد روانشناختی بهنجاری داشته باشد.

والدینی که برای کودکانشان ، زمان هایی را به بازی با آنها اختصاص داده اند، مشکلات کمتری در سنین نوجوانی با آنها داشته اند زیرا در نهان کودک، اعتماد به پدر و مادر شکل گرفته و در سن نوجوانی هم قادر به برقراری ارتباط با والدین خود می باشند.

می توان با اطمینان گفت صرف وقت بیشتر برای کودک در سال های اول زندگی، به معنی داشتن خیالی راحت تر در سال های بعد است. یعنی اگر در سال های نخستین زندگی کودک، با آگاهی و حوصله و دست و دل بازی از نظر وقت و متناسب با شرایط سنی کودک به او رسیدگی کنیم، به تدریج کارهای مربوط به تربیت او آسان تر شده و آسایش خاطر بیشتری در ارتباط با فرزندان فراهم می گردد.

بسیاری از مواقع والدین فراموش می کنند که زندگی با کودک (در بازی) لذت بخش است و خود را در قیدها و نگرانیها غرق می کنند. در حالیکه تلاش برای افزودن بر آگاهی خود نسبت به دنیای کودکان و کوشش برای ایجاد فرصت های مناسب برای رشد و پرورش مطلوب فرزند، در کنار رضایت و خوشحالی از داشتن فرزند و ایجاد موقعیت هایی برای لذت بردن از وجود یکدیگر معنی می دهد و کار تربیت فرزند را آسان تر می کند.

این کار پس انداز مناسبی است برای بهره برداری در سنین نوجوانی کودکان، آن گاه که بحران های درونی وبیرونی در زندگی آنها، فرصت هر نوع تجدید نظر در روش برخورد با او را از والدین سلب می کند و آنها را با موضوع هایی تازه و پیچیده روبرومی سازد.

قابل ذکراست که و رای هراسباب بازی، هیچ چیز جای پدر و مادر را در بازی های کودکانه نمی گیرد. والدین بهترین ومحبوب ترین اسباب بازی کودک هستند. بدین منظور والدین برای بازی باکودکان خود باید اطلاعات لازم را داشته باشند وبرای اجرای آن برنامه ریزی کنند.

کودکان امروز، جامعه فردا را می سازند، آنها به زودی در کنار یکدیگر زندگی ای را آغاز خواهند کرد که ره توشه ی آن را از کودکی برگرفته اند.

کودکان ما قرار است در دنیایی زندگی کنند که هر لحظه دچار تحول و نوآوری می شود. ذهن و مغز آنها باید آنقدر پرورش یابد که بتوانند خود رابا این تحولات همراه و همگام کنند. با آموزش شیوه های تربیتی صحیح به والدین در خصوص پرورش فرزندان خود (بویژه در سالهای اول زندگی) می توانیم کودکان را آماده پاسخگویی به تحرکات وارد شده در دنیای مدرن نماییم. دنیایی که با گسترش سریع فناوری روز مانند تلویزیون، کامپیوتر، و اسباب بازی های مدرن و خطرناک چالش جدی و جدیدی در پیش روی والدین امروز قرار داده است. تحقیقات نشان می دهد کودکانی که در دوران پیش دبستانی کارتون ها و برنامه های رایانه ای خشونت آمیز تماشا می کنند، در دوران مدرسه بیش از سایر کودکان رفتارهای ضد اجتماعی از خود نشان می دهند. علاوه بر رفتارهای خشونت آمیز، چاقی و تنبلی مفرط، عدم ابتکار و نوآوری، مصرف زدگی، انزوا، عدم تمایل به برقراری ارتباط با دیگران، خطرات ناشی از بکارگیری بعضی از وسایل و اسباب بازی های خطرناک و …. از جمله علایم استفاده ی ناصحیح و بدون برنامه ریزی خانواده ها از امکانات فناوری است.

مادران در دنیای امروز باید با شناخت صحیح از کودکان خود بتوانند به نیازها و توانایی های آنها پی برده و با برنامه ریزی مناسب در کنار به کارگیری فن آوریهای مدرن احساس ذوق و زیباشناسی، تخیل، ابتکار، خلاقیت و نوآوری، نظم و دقت و مهارتهای زندگی را در کودکان پرورش دهند تا ضمن کنترل ناتوانی ها و کم توانائی های کودک از زیاد شدن ضعف و ناتوانی پیشگیری کنند.

آنچه که برای مادران باید مهم باشد اینست که با به کارگیری روشهای صحیح تربیتی در 7سال اول زندگی کودک که بنیادی ترین سال های شکل گیری شخصیت آینده کودک است نقش بسیار مهمی را ایفا خواهند کرد.

بهترین راه مناسب برای شناخت مادر از کودک خود هنگام بازی است. زیرا بازی شغل کودک است. پنجره ای که به روی جهان پیرامون وی باز شده و راهی برای کشف رویاها و خلاقیت های وی و آموزش ارتباط با سایر انسانها (بخصوص پدر و مادر) و نیز شناخت پدیده ها و موجودات می باشد.

کودکان بهنگام بازی بخشی از نیروی فکری و بدنی خود را به کار گرفته و بازی را بخشی از زندگی عادی خویش به حساب می آورند. کودکان از طریق بازی، خود و دنیایشان را می شناسند و نسبت به آن آگاهی و تجربه کسب می کنند.

بازی به کودکان فرصت می دهد تا افکار و احساساتشان را بیان نموده، رفتار خود را کنترل کرده و در عین حال زمینه ای را فراهم می سازد  تا جدیت تصمیم گیری، حل مسئله، همکاری و ابتکار در کودک افزایش یابد.

“دکتر رابرت وایت” می گوید:

بازی کردن برای همه افراد کاری شادی آفرین است ولی برای کودکان، علاوه بر شادی بخش بودن عملی جدی محسوب می شود.

تحقیقات نشان می دهد بازی کودک با همسالان و والدین مهمتر از نوع اسباب بازی است وهمچنین بازی با کودک (بخصوص مادر) به رشد اجتماعی و عاطفی آنها کمک می کند کودک با دنیای واقعی، زیبایی و زشتی ها آشنا می شود و کم کم می آموزد با همیاری و مشارکت کارهایش را پیش ببرد.

می آموزد که مسئولیت پذیر باشد و راههای بروز و بیان اعتقادات و احساسات خودرا بیابد. در هنگام بازی

کلمات، برخوردها و رفتارهای کودک آینه ی تمام نمای طرز صحبت و برخورد والدین می باشد.

بازی با کودک رابه هیچ عنوان نمی توان وقت تلف کردن دانست زیرا بخش مهمی از آینده کودک با بازی کردن با او شکل می گیرد و استعدادهای نهفته و پنهان او فرصت شکوفایی می یابد.

باتوجه به این موضوع در نظر داریم تا با راه اندازی کلاس های مادر – کودک با توجه به ضرورت مشارکت مادران در نخستین تجارب ورود به محیط اجتماعی و جدایی از مادر با ایجاد رابطه طبیعی، صمیمانه، توام با احترام و پذیرش، به از بین بردن تاثیرات تربیت نامطلوب و جلوگیری از اشتباهات و ضعف های احتمالی مادران تلاش کنیم .

اهداف دوره ها:

-افزایش اطلاعات والدین در تربیت و پرورش کودکان

-شناخت والدین با مراحل رشد هوشی، حسی حرکتی، ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی کودکان

-رشد ارتباطات کلامی و غیر کلامی مادر و کودک

-آموزش مهارت ها و تمرین های لازم در کسب مهارتهای زندگی به کودکان و مادران

-جلب مشارکت والدین به منظور مدیریت خانه های اسباب بازی در تعامل با والدین دیگر

-افزایش خلاقیت مادران در جهت به کارگیری مناسب اسباب بازی و شیوه های بازی برای کودکان و تعامل هدفمند مادر و کودک

-ترغیب و توانمندسازی مادران برای شرکت در فعالیت های گروهی

-آموزش نحوه تربیت کودکان به مادران از طریق ارتباط گیری موثر با کودک خود و دیگر کودکان


کارگاه های مادر و کودک به ما چه کمکی می کنند؟

طرحواره ها تله های زندگی هستند که ما ناخودآگاه در دام آن ها میفتیم و ناکامی و نارضایتی را در روابط بین فردی تجربه می کنیم. در نتیجه به خودمان و کودکانمان آسیب می رسانیم و این چرخه معیوب آسیب رسانی، از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا می کند.

این کارگاه به ما کمک می کند که دام ها و تله های خودمان را شناسایی کنیم و ریشه هایی که باعث بوجود آمدن این طرحواره ها در ما شده اند را پیدا کرده و با شناخت نیازهای اساسی و هیجانی کودکان و روش های تأمین به آن ها کمک کنیم که آسیب های این چنینی را تجربه نکنند.

در واقع با شناسایی نابهنجاری و بدرفتاری کودکان می توانیم به آن ها کمک کنیم تا کمتر در معرض فعال شدن الگوهای نامناسب شخصیتی و رفتاری قرار بگیرند.

کودکانی که نیاز به امنیت و پیوند آن ها توسط والدین تأمین می گردد پیام های زیر را از والدینشان دریافت می کنند و به آن ها اعتقاد دارند:

 -آن ها کامل با من بازی می کنند و برای من وقت می گذارند.

 – آن ها به من افتخار می کنند با وجود اینکه من عیب هایی نیز دارم.

– آن ها با احترام با من صحبت می کنند.

– آن ها مرا باور دارند و راهنمایی می کنند.

– آن ها از احساسات عمیق من و خودشان مراقبت می کنند.

– آن ها مرا دوست دارند و وقتی نیستم دلشان برای من تنگ می شود.

یک زندگی مشترک ضعیف به روش های مختلفی بر احساس خوب بودن کودکان اثر می گذارد:

–   تنش ها و درگیری های پدر و مادر بر امنیت عاطفی اثر می گذارد.

–    اعتماد کودکان به توانایی والدین جهت رفع نزاع و حفظ ثبات از بین می رود.

–    والدین دلسرد هستند و زمان کافی و کیفی برای برقراری رابطه با کودکان و نظارت بر فرزندان را ندارند.

–   کودکان الگویی سالم برای حل مشکلات ندارن

[vc_single_image image=”1900″ img_size=”full” alignment=”center” css_animation=”slideInDown”]
[vc_single_image image=”1894″ img_size=”full” alignment=”center”]
[vc_single_image image=”1500″ img_size=”full” alignment=”center” css_animation=”slideInDown”]
keyboard_arrow_up